تپیدن قلب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • ضربان داشتن قلب
  • فونتیک فارسی

    tapidane ghalb
  • فعل لازم
    to beat, to pump
    • - قلبم شروع به تندتر تپیدن کرد.

    • - My heart started to beat faster.
    • - وقتی از میان جنگل می‌دوید، قلبش به‌شدت می‌تپید.

    • - His heart pumped wildly as he ran through the forest.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت تپیدن قلب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تپیدن قلب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تپیدن قلب

لغات نزدیک تپیدن قلب

پیشنهاد بهبود معانی